گروه حوادث- جواد عزیزی، خبرنگار اعزامی همشهری به قزوین: «قتل‌ها دست خودم نبود و یک نفر به من امر و نهی می‌کرد که آنها را انجام دهم»

متهم

این ادعایی بود که قاتل سریالی قزوین در جریان جلسه محاکمه‌اش در دادگاه کیفری استان قزوین به زبان آورد. این مرد 37 ساله صبح دیروز برای رازگشایی از قتل 5 زن میانسال پای میز محاکمه قرار گرفت و به همه جنایات خود اعتراف کرد. ساعت 10 صبح دیروز وقتی ماموران حفاظت زندان مرکزی قزوین، مرد بلندقدی را دستبند به دست وارد سالن اجتماعات دادگاه کیفری استان کردند، جلسه محاکمه قاتل سریالی 5 زن میانسال به ریاست قاضی ناصری - رئیس شعبه دوم دادگاه کیفری قزوین - و 4مستشار دادگاه شروع شد.

این مرد متهم است که قربانیان خود را سوار بر یک مینی بوس سبزرنگ کرده و پس از کشتن آنها، طلاها و اموالشان را به سرقت برده است. در ابتدای جلسه دادگاه، قاضی لشکری، نماینده دادستان قزوین به بیان کیفرخواستی پرداخت که براساس آن، مهدی 37 ساله، متهم به قتل عمدی 5 زن و سرقت اموال آنها بود.

نخستین جنایتی که در این کیفرخواست به آن اشاره شده بود، قتل زنی 52 ساله به نام کیمیا بود. این زن که اهل بیدستان قزوین بود 12 اردیبهشت سال گذشته پس از آنکه برای شرکت در مراسمی از خانه خارج شد، دیگر کسی او را ندید. با ناپدید شدن کیمیا، جست‌وجوی پلیس و فرزندان او برای پیدا کردن ردی از وی شروع شد اما 5 روز بعد جسد این زن در جاده کمال آباد قزوین پیدا شد و پرونده رنگ و بویی جنایی به‌خود گرفت.

گرچه ابتدا تصور می‌شد که کیمیا نیز از سوی مهین، قاتل سریالی زنان میانسال قزوین که سال گذشته از سوی پلیس دستگیر شد، به قتل رسیده است اما مهین وقتی دستگیر شد به‌رغم اعتراف به قتل 5 زن و یک مرد، مدعی شد که در قتل کیمیا نقشی نداشته است.

با انکار مهین، تحقیقات پلیسی برای دستگیری عامل این جنایت وارد مرحله‌ای تازه شد تا اینکه 17تیرماه 88، جسد زن دیگری در استان قزوین پیدا شد. این جسد متعلق به زنی 62 ساله به نام اقدس بود که طبق گفته خانواده‌اش، از 3 روز قبل به طرز مرموزی ناپدید شده بود. بررسی‌ها نشان می‌داد که این زن آخرین بار برای رفتن به بیمارستان، خانه را ترک کرده و از همان زمان دیگر کسی او را ندیده بود.

جنایت‌های سریالی

سومین نفری که قربانی راننده مینی بوس سبزرنگ شد، زنی 58 ساله به نام یاسمن بود. جسد این زن که اهل قزوین بود 7 شهریور سال گذشته و چند ساعت بعد از ناپدید شدنش در منطقه هشتگرد پیدا شد و به این ترتیب پلیس با معمایی پیچیده روبه‌رو شد.

آنچه برای ماموران مسلم بود، اینکه قتل 3 زنی که اجساد آنها در ماه‌های اخیر پیدا شده بود با هم مرتبط بود چرا که بررسی‌های پزشکی قانونی حاکی از آن بود که همه قربانیان بر اثر خفگی به قتل رسیده‌اند و عامل جنایت نیز بعد از هر قتل، طلا و پول‌های طعمه‌هایش را به سرقت برده است.

ماموران که حالا مطمئن بودند بعد از مهین، با یک قاتل سریالی دیگر در قزوین روبه‌رو هستند، بررسی‌های گسترده‌ای را برای شناسایی و دستگیری قاتل شروع کردند.

قتل 2 زن

قاضی لشکری کیفرخواست را این‌طور ادامه داد: هنوز ردی از قاتل سریالی به دست نیامده بود که جسد 2 زن دیگر هم پیدا شد. یکی از قربانیان زنی 47 ساله به نام محترم بانو بود که پیکر بی‌جانش 21 اسفند سال گذشته در منطقه الوند کشف شد و دیگری هم کبری، 84 ساله بود که جسدش داخل گودالی به عمق یک متر در جاده بویین زهرا پیدا شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که هر دو قربانی چند روز قبل از پیداشدن جسدشان، بعد از بیرون رفتن از خانه ناپدید شده و از سوی فرد ناشناسی به قتل رسیده بودند.

دستگیری قاتل

جنایت‌های قاتل سریالی قزوین در حالی ادامه داشت که پلیس تحقیقات گسترده‌ای را برای دستگیری او آغاز کرده بود.
ماموران هنگام پیدا کردن جسد سومین قربانی با کفی و موکتی روبه‌رو شدند که روی جسد افتاده بود. این کفی و موکت فقط در خودروهای عمومی مورد استفاده قرار می‌گرفت و به همین دلیل پلیس دریافت که قاتل باید راننده مینی بوس، اتوبوس یا حتی ون باشد.

در ادامه تحقیقات، وقتی یکی از شاهدان مدعی شد که شاهد عبور یک مینی بوس فیات سبزرنگ از محل پیدا شدن جسد بوده است، بررسی‌ها برای شناسایی این مینی بوس شروع شد و مدتی بعد ماموران با شناسایی این مینی بوس و ردگیری موبایل به سرقت رفته یکی از قربانیان به مردی به نام مهدی رسیدند. این مرد که راننده یک مینی‌بوس فیات سبز رنگ نیز بود، بعد از دستگیری به اداره آگاهی منتقل شد و در بازجویی‌ها به قتل 5زن میانسال اعتراف کرد.

متهم مدعی شد که با استفاده از مینی بوس خود در خیابان‌ها، زنان میانسال یا سالخورده‌ای را که منتظر تاکسی بودند، شناسایی می‌کرد، سپس با گفتن این جمله که مسیرش با آنها یکی است، طعمه‌های خود را سوار خودرو کرده و در فرصتی مناسب آنها را به قتل می‌رسانده و طلا و پول‌های آنها را سرقت می‌کرده است.

قاضی لشکری در ادامه افزود: بعد از اعترافات صریح متهم و بازسازی صحنه جنایات، وی در اختیار پزشکی قانونی قرار گرفت و معاینات تخصصی نشان داد که وی هنگام ارتکاب قتل‌ها در سلامت کامل روانی بوده است. وی تصریح کرد: باتوجه با اعترافات مهدی، پیدا شدن آثار خون یکی از قربانیان در خودروی او و دیگر شواهد موجود در پرونده، برای وی درخواست 5 بار قصاص دارم و درخصوص سرقت نیز خواهان صدور حکم مناسب هستم. بعد از اظهارات نماینده دادستان، اولیای دم که در جلسه محاکمه حضور داشتند، با حضور در جایگاه برای متهم درخواست قصاص کردند. پس از آن بود که قاتل سریالی در جایگاه قرار گرفت تا پاسخگوی سؤالات قضات باشد.

قتل‌ها دست خودم نبود

وقتی مهدی در جایگاه قرار گرفت، اتهام 5 فقره قتل عمدی به او تفهیم شد و قاضی ناصری از وی پرسید:

  • اتهام خود را قبول دارید؟

متهم: بله. من همه آن چیزهایی را که قبلا اعتراف کرده بودم، قبول دارم.

  • قاضی: انگیزه‌ات از این قتل‌ها چه بود؟

متهم: هیچ انگیزه‌ای نداشتم. انگار یک نفر به من امر و نهی می‌کرد و به من دستور قتل می‌داد. برای همین است که من خودم به این قتل‌ها اعتراف کردم و هیچ فشاری هم در کار نبود.

  • قاضی: توضیح بده که چطور قربانیان را به قتل رساندی؟

متهم: من از ماجرای قتل‌ها چیزی یادم نیست و هر چه که در کیفرخواست آمده را قبول دارم.

  • قاضی: اگر از قتل‌ها انگیزه‌ای نداشتی، پس چرا طلاهای مقتولان را سرقت می‌کردی؟

با خودم گفتم که اگر جسدها را همین‌طور رها کنم و یک نفر دیگر بیاید و طلاهایشان را بدزدد، حتما سرقت‌ها هم می‌افتد گردن من؛ برای همین بود که طلاهایشان را برمی‌داشتم و اصلا قصد سرقت نداشتم.

  • قاضی: اموال مسروقه را چه کار کردی؟

بعضی از طلاها داخل مینی بوس افتاد و گم شد. من سرویس مدرسه و کارگران یک کارخانه را هم برعهده داشتم. شاید آنها وقتی سوار مینی‌بوس شده اند، طلاهای گمشده را برداشته باشند. بعضی از طلاهای مسروقه را هم به‌عنوان طلای دست دوم به طلافروش‌ها فروختم.

  • قاضی: برای فروش طلاها به فاکتور نیاز نداشتی؟

آنها فاکتور نمی‌خواستند. چون از طریق آشنا طلاها را می‌فروختم، کسی فاکتور نمی‌خواست. از طریق یکی از اقواممان با طلافروش‌ها آشنا شده بودم.

  • گوشی تلفن همراه یکی از قربانیان را هم سرقت کرده بودی. آن را چه کار کردی؟

گوشی داخل مینی بوس بود که همسرم آن را دید. به دروغ به او گفتم متعلق به یکی از دوستانم است که به من داده تا برایش تعمیر کنم. او هم گفت که اگر دوستم گوشی‌اش را نمی‌خواهد، آن را به وی بدهم. برای همین آن گوشی را به همسرم دادم که وقتی دستگیر شدم، آن را پس دادم.

  • قاضی: برای آخرین دفاع، چه می‌گویی؟

متهم: من این قتل‌ها را قبول دارم چون دست خودم نبود پس دفاعی هم ندارم و سرقت‌ها را هم قبول دارم.

  • قاضی: اما پزشکی قانونی گفته که تو هنگام ارتکاب جنایت‌ها کاملا سالم بود‌ه‌ای؟

باور کنید کشتن زن‌ها دست خودم نبود. من حتی در خانه هم 3 بار به همسرم حمله کردم و می‌خواستم او را به قتل برسانم. هر بار که به او حمله کردم، صاحب خانه‌مان و همسرش ما را جدا می‌کردند وگرنه او را هم کشته بودم. من زنان تنها را که داخل مینی بوس می‌دیدم، دچار حالتی می‌شدم که باید به آنها حمله می‌کردم. دست خودم نبود.

  • قاضی: از قتل‌هایی که مهین، قاتل سریالی زنان در قزوین، مرتکب می‌شد، خبر داشتی؟

بله. برای همین همیشه به همسرم می‌گفتم که با تاکسی به این طرف و آنطرف نرود و حتما از اتوبوس خط واحد استفاده کند.

  • قاضی: با پول فروش طلاهای مسروقه چه کار می‌کردی؟

خرج می‌کردم. بیشتر هم خرج ماشین می‌شد.

  • قاضی: شاید این قتل‌ها را مرتکب می‌شدی که مشهور شوی؟

من از صبح تا شب کار می‌کردم. مشهور شدن به دردم نمی‌خورد.

بعد از اظهارات متهم و وکیل او، باتوجه به شکایت تعدادی از اولیای دم از طلافروشانی که اموال مسروقه را از متهم خریده بودند، به اتهام این افراد هم رسیدگی شد و با اعلام ختم جلسه محاکمه، ادامه رسیدگی به پرونده به هفتم مهرماه موکول شد. هیچ‌کس باورش نمی‌شودبعد از جلسه دادگاه فرصت کوتاهی به دست آمد تا برای چند لحظه با متهم به گفت‌وگو بنشینیم.

  • زن و بچه هم داری؟

چندین سال است که ازدواج کرده‌ام و یک پسر 9ساله دارم.

  • آنها می‌دانند که اتهامت چیست؟

همسرم از همه چیز باخبر شده اما به پسرم گفته که پدرت تصادف کرده و به همین دلیل افتاده زندان.

  • همسرت چه عکس‌العملی نشان داد وقتی فهمید که 5 زن را به قتل رسانده ای؟

شوکه شده بود. باورش نمی‌شد. هیچکدام از اقوامم باورشان نمی‌شود که من عامل این قتل‌ها باشم. همه تعجب کرده‌اند.

  • خانواده‌ات تا حالا به ملاقاتت آمده اند؟

همسرم و پسرم تا الان 3 بار به ملاقاتم آمده‌اند. پدر و مادرم هم یک بار به دیدنم آمدند اما هنوز هم نمی‌خواهند باور کنند که من چه کار کرده‌ام.

  • اهل کجا هستی؟

قزوین. همه اقوامم هم در همین شهر زندگی می‌کنند و همه شان خبر دارند که چه کار کرده‌ام.

  • چرا زن‌ها را به قتل می‌رساندی؟

دست خودم نبود. صدایی شبیه صدای شیطان به من دستور می‌داد که این کار را بکنم.

  • مگر می‌شود به خاطر چنین توهماتی دست به جنایت زد؟

گفتم که دست خودم نبود.

کد خبر 116330

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز